رمانتیسیسم در معماری
در تاریخ تحولات هنری غرب، شاید هیچ کدام از مکاتب هنری به اندازه ی رمانتیسیسم همه گیر و گسترده نبوده است. رمانتیسم به معنی خاص و تاریخی آن اساسا پدیده ای اروپایی است. فرهنگ و تمدن اروپا در سیر تاریخی خود از دوره ی رنسانس و روشنگری می گذرد و به وضعیت فرهنگی و اجتماعی خاصی می رسد. این وضعیت تاریخی ویژه که انسان اروپایی در گذر از عصر کلاسیک به عصر مدرن در اواخر قرن هیجدهم و اوایل قرن نوزدهم آن را طی می کند، رمانتیسیسم نامیده می شود. جنبش هنری رمانتیسم در اواخر قرن ۱۸ و اوایل قرن ۱۹ میلادی شکل گرفت. موضوع اصلی رمانتیسیسم اعتقاد به ارزش تجربه شخصی و فردی است. هنرمند رمانتیک ارزش های شهودی و غریزی را مورد کاوش قرار میدهد.
رمانتیسیسم را همان طور که از نامش پیداست، باید نوعی واکنش احساسی در برابر خردمحوری به شمار آورد. تمایلی به برجسته کردن خویشتن انسانی، گرایش به سوی خیال و رؤیا، به سوی گذشته تاریخی و به سوی سرزمین های ناشناخته. رمانتیسم جنبده ای احساسی و ملموس را دوباره به هنر غرب وارد کرد. هنرمندان رمانتیک آزاد از چهارچوب های تصویرگری های سنتی، به تحقق بخشیدن ایده های شخصی خود پرداختند. در انگلستان یعنی زادگاه رمانتیسیسم شورش علیه قاعده مندی سبک های کلاسیک زودتر از کشورهای دیگر آغاز شد. بدین ترتیب در معماری طبیعی بودن» به جای باقاعده بودن رواج یافت. در این دوره با احیای تقریبا همزمان سبک هایی سروکار داریم که گذشته ی رمانتیک را در برابر دیدگان و تخیلات عامدی رمانتیک مآب به رژه در می آورد، احیای سبک هایی چون گوتیک و پالادیوئی.
رمانتیسیسم اصطلاحی است که بر «هر موضوع جالب و بدیع که یا گویای صفا و سادگی روستایی است یا برعکس به طبیعتی وحشی و بی نظم اشاره دارد» دلالت می کند. در واقع هر عنصر رمانتیک محصول نوعی خیال اندیشی و روحیه ی نابسامان و آشفته تلقی می شود. از این رو طرفداران این مکتب بر این نکته تأکید می ورزیدند که برای فهم و ژرف کاوی هر چه بیشتر در آثار هنری باید ضوابط دست و پاگیر کلاس را به کناری نهاد و توجه داشت که اثر هنری وقتی واجد ارزش می گردد که با «روح زمانه» ی خود سازگار باشد.
از سیر تاریخی رمانتیسیسم این طور استنباط می شود که این جنبش در انگلستان ابتدا نه در عرصه ی ادبیات، بلکه در هنر باغ آرایی و معماری ظاهر شد. باغ های تشریفاتی در اوایل قرن هفدهم عمدتا به سبک فرانسوی، هلندی و ایتالیایی آراسته می شدند و شکلی منظم، متقارن و هندسی داشتند، ولی از دهه ی پنجم همین قرن کم کم به این نکته توجه شد که طبیعت ساده، یک شکل و متوازن نیست بلکه پیچیده، متنوع و ناهمگون است و این مطلب به مدد گرایش به سبک و سیاق هنر باغ و باغ آرایی در انگلستان.
همان طور که در قبل اشاره شد رمانتیسیسم پیش از آن که وارد ادبیات عصر احساس شود، در هنر باغ آرایی و نقاشی منظر آشکار شده بود. اصولا در طول قرن هجدهم پدیده های طبیعی به طور فزاینده ای مورد توجه واقع می شدند. شاید یکی از دلایل این امر انقلاب صنعتی و رشد شهرنشینی باشد.
از میان خیل عظیم معماران رمانتیسیسم هیچ کدام به اندازه ی جووانی پیرانزی تأثیرگذار نبود. او معمار و نقاشی بود که تعلیمات خود را وقف هنر طراحی خویش نمود. پیرانزی سی سال از عمر خود را صرف کشیدن نقشه و ساخت گراور از بناهای قدیم و جدید رم کرد. طرح های او از بناهای نیمه مخروبه ی شهر رم باستان، در همه حال با چاشنی نوستالژیک (nostalgic) و آمیزه ای از حس تألم و غم همراه بود. در گراورهای او انسان ها به موجوداتی حقیر در مقابل ساختمان های غول آسای دور از فهم مبدل می شوند.
معمار انگلیسی سر جان ونبرو در طراحی کاخ بلنیم در نزدیکی آکسفورد با همکاری نیکولاس هاکسمور طراحی و ساخت بین سال های ۱۷۰۵ و ۱۷۲۴) با الهام از مفاهیم معماری باروک سعی نمود طراحی ارائه نماید که ساختمان با مناظر اطراف خود تصویر واحدی را به وجود آورد؛ تصویر به مثابه یک تابلوی نقاشی شده از طبیعت است.